به نام دوست ...
سلامی دوباره به همه دوستان!
با آرزوی شادکامی و موفقیت.در مورد وبلاگ تازه تاسیس به نام دل لازم دیدم چند نکته رو در بدو کار متزکر بشم.
خوب همون طوری که از توضیحات وبلاگ انتظار میره این مکان مجازی بیشتر برای در میون گذاشتن دل نوشته های بیدلی مثل منه! دل نوشته هایی که شاید حرف دل خیلیای دیگه هم باشه کما اینکه بعضی وقتا که به بعضی وبلاگای دیگه سر میزنم واقعا به این نتیجه میرسم که خودمونیما! آدم همدل کم نیست چه بسا که خیلی هم زیاده و بیشتر مواقع آدم از مطالعه این حرف های دل همدل ها احساس لذت و ارضا میکنه.
اما راجع به نوشته های وبلاگ بعضی از دوستانی که همیشه نظر لطفشون هم همراه من بوده پیشنهاد کردند که سعیم رو بر این استوار کنم که بیشتر خودم بنویسم تا به اوردن نوشته ها دیگران اکتفا کنم. اما چیزی که باید بگم اینه که گاهی وقتا هست که حرف دلی که میخوای بزنی رو تو حرفای دل یکی دیگه انقدر زیبا پیدا میکین که نا خداگاه قلمت واسه نوشتن تنبلی میکنه مثل خیل وقتایی که مثلا من با شعر ها یا به قول خودم دلنوشته های شاملو یا سپهری برخورد دارم!
بنابر این گاهی وقتا که احساس میکنم حرفی باید بزنم یا درد دلی بکنم یا حرف دلای دیگرونو که دیگه اونوقت حرف دل منند رو میارم یا خودم دست یه قلم شیکستم میبرمو و چیزایی مینویسم که نمونشو تا حالا دیدین.
راستی دلنوشته ای که برای دوستی در پست قبلی اورده بودم رو اون دوست مورد نظر تا الان که هنوز مطالعه نکرده تا ببینیم آینده چی پیش میاد!
خوب ! حرف دل که زیاده اما حالا چیزی به غیر از شاملو چیزی نمی چسبه که بازم تقدیمش میکنم به "یک دوست" :
مرا
تو بیسببی
نیستی!
بهراستی
صلت کدام قصیدهای
ای "غزل" ؟
ستارهباران جواب کدام سلامی
به آفتاب
از دریچهی تاریک؟
کلام از نگاه تو شکلمیبندد.
خوشا نظر بازیا که تو آغازمیکنی!
پس پشت مردمکانات
فریاد کدام زندانیست
که آزادی را
به لبان برآماسیده
گل سرخی پرتابمیکند؟
ورنه
این ستارهبازی
حاشا
چیزی بدهکار آفتاب نیست.
نگاه از صدای تو ایمنمیشود.
چه مومنانه نام مرا آوازمیکنی!
و دلات
کبوتر آشتیست،
درخونتپیده
به بام تلخ.
بااینهمه
چه بالا
چه بلند
پروازمیکنی .....
***********************************
* راستی همیشه خوشحال میشم نظرات و همدلی ها و هم سخنی های دوستان رو در مورد وبلاگ و نوشته هام بدونم!
سلام
فکرمی کردم تا حالا جوابم رو داده باشی ولی ندادی دیگه
بیا اینم ۲تا شعر از باباطاهر:
چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی
که یک سر مهربونی دردسر بی
اگر مجنون دل شوریده ای داشت
دل لیلی ازاو شوریده تر بی
**********************
تو که ناخوانده ای علم سماوات
تو که نابرده ای ره در خرابات
تو که سود و زیان خود ندانی
به یاران کی رسی ؟هیهات!هیهات!
با این همه
چه بالا
چه بلند پرواز میکنی
قشنگ بود
اپ میکنی ما رو هم خبر کن
من اپم
خوشحال میشم بیای
ممنون که بهم سر زدی
n,sj nhvl یه یادگار از بهترین لحظه های عمرمه
فقط تو ست اخر نیست
تو همه ی پستام هست
@};-
سلام محمد جان
وبلاگ خیلی قشنگی داری
من خیلی خوشحال شدم که با وبلاگ تو آشنا شدم قسمتی از مطالبت رو خوندم خیلی خوب بودن
راستی خیلی ممنون که بهم سر زدی
خوشحال میشم بازم سر بزنی
ممنون
قربانت
سایه
سلام عزیز
درسته بی تو هرگز ولی باتو عمراً
وبلاگت خوبه ولی تو که اولش زدی بچه های ورودی ۸۵ پس چرا فقط خودتی و خودت
منم یوزر و پسوردتو برات sms می کنم
من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت در تلاطم با زمان اتش زدم کشتم....من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم...یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم
سلام
اومدم برات یه شعر بگم عزیزم
با احساس بخون
اتل متل توتوله گاوه حسن چه جوره؟
بقیشو حال ندارم بنویسم
خوب باید به عرضتون برسونم که من نه این "من" رو شناختم نه منظورشو فهمیدم!
ey kash mishod fahmid...
ای کاش میشد فهمید به کی تقدیم میکنی
کاش میشد...
خاک بیحاصل خاطرهای ندارد. و بدون خاطره، جهان وجود نخواهد داشت.